یاسین

یاسین قلب قرآن است

صدیقه عبداله بیگی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

توکل به خدا



به نام خدا
بعد از ماه مبارک رمضان سال 1391 من یعنی صدیقه ی عبداله بیگی و دوستم با یکدیگر صحبت میکردیم دوستم گفت حالا که ماه مبارک رمضان تمام شده چه چیزی بخوانیم ؟؟؟!!! من گفتم  یکبار کل قرآن را شما بخوان و من هم یک بار کل قرآن را می خوانم که خدا دعا هایمان را مستجاب کند ، شروع کردیم تا به آخر قرآن رسید ، این خانم گفت قرآن آنقدری نمانده چی بخوانیم من به ایشان گفتم صبر کن قرآن بزرگ است . نمی توانیم الان تصمیم بگیریم مکبر تکبیر را گفت و مشغول نماز شدیم ، من موقعی که سر را به سجده گذاشتم مثل برق آسمان فکری به مغزم خطور کرد ، و فکر خود را فردای آن روز به دفتر امام در قم سه بار  اعلام کردم و با اشخاص مختلف مشورت کردم آن ها هم بسیار تاکید کردن و گفتند بسیار خوب است ، و یکی از آن ها گفت کسی را مجبور نکنید ، هر کس که خواست بخواند.

   واما فکر من این بود که ...

بسم الله الرحمن الرحیم

1- هر چند تا که خواستید صلوات بفرستید 2- بعد به نیت 12 امام و 14 معصوم 14 مرتبه می گوییم تَوَکَلتُ اِلی الله
(یک بار نیت شود) 3- کل قرآن را تلاوت می کنیم یا جزء جزء به دیگران پیشنهاد می کنیم (به نیت شیعیان جهان از صَدر اسلام تا روز قیامت)، که چهار جا به فریاد ما برسد : اول : موقع جان دادن دوم : شب اول قبر سوم : برزخ چهارم : قیامت ــــــــــــــــــــــــــ انشالله به فریاد ما برسد در قیامت .
((بعد از خواندن به دیگران هم پیشنهاد کنید))
۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

یاسین

از خواهران و برادران ایمانی خواهشمندم برای شادی روح شیعیان جهان از صدر اسلام تا روز قیامت شب های جمعه سوره مبارکه یاسین را قرائت فرمایید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در موقع گرفتاری های سخت زیر آسمان دست ها را بلند کنید و سه مرتبه بگویید :

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلِیّ العَظیم
اللّهُمَ ایّاکَ نَعبُدُ وَ ایّاکَ نَستَعین قَد تَری
ما اَناَ فیهِ فَفَّرِج عَنّی یا کَریم
                                                                                                         (مفاتیح الجنان)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرشتگان می گویند خدایا ما از نوشتن ثواب این دعا خسته شدیم ، خداوند امر می فرماید : واگذار من کنید

اَلحَمدُ لِلّهِ کَما هُوَ اَهلُه


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

نصب تابلو

این متن را به صورت تابلو در قسمت ورودی مزار اموات قرار دهید:
 
از خواهران و برادران گرامی خواهشمندم فاتحه ای برای شادی روح شیعیان جهان از صدر اسلام تا روز قیامت قرائت کنید.

                                                                                                    اَللهُمَّ عَجِل لِوَلیکَ الفَرَج

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

نهج البلاغه (ترجمه استاد حسین انصاریان)


البلاغه 


نهج البلاغه (ترجمه استاد حسین انصاریان)
نام خطبه
خطبه (1)- خطبه در ابتداى آفرینش آسمان و زمین و آدم
خطبه (2)- خطبه پس از بازگشت از صفّین
خطبه (3)- خطبه معروف به شِقشِقیّه
خطبه (4)- خطبه بعد از کشته شدن طلحه و زبیر
خطبه (5)- خطبه بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خطاب به عباس و ابوسفیان
خطبه (6)- خطبه هنگامى که از او خواستند طلحه و زبیر را دنبال نکند
خطبه (7)- خطبه مریدان شیطان را مذمت مىنماید
خطبه (8)- خطبه براى برگرداندن زبیر به بیعت
خطبه (9)- خطبه در وصف خود و دشمنانش در جمل
خطبه (10)- خطبه در تحریک شیطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخیم آن
خطبه (11)- خطبه وقتىکه در نبرد جمل پرچم را بهدست فرزندش محمّد حنفیه داد
خطبه (12)-خطبه وقتى که در نبرد جمل پیروز شد
خطبه (13)- خطبه در نکوهش بصره و اهل آن پس از نبرد جمل
خطبه (14)- خطبه در همین موضوع (بصره و مردم آن)
خطبه (15)- خطبه در رابطه با برگرداندن املاک بیتالمال
خطبه (16)- خطبه هنگامىکه در مدینه با او بیعت شد
خطبه (17)- خطبه درباره کسىکه در میان مردم عهدهدار منصب قضاوت شود
خطبه (18)- خطبه در نکوهش اختلاف علما در فتاوى
خطبه (19)- خطبه به اشعث بن قیس
خطبه (20)- خطبه در بیدارى از غفلت و توجه به حضرت حق
خطبه (21)- خطبه در توجه به قیامت
خطبه (22)- خطبه هنگامىکه خبر بیعتشکنان جمل به حضرتش رسید
خطبه (23)- خطبه در دلدارى به تهیدستان و تأدیب ثروتمندان
خطبه (24)- خطبه در جنگ با مخالفان
خطبه (25)- خطبه وقتى به او خبر رسید که ارتش معاویه به شهرها دستاندازى کردهاند
خطبه (26)- خطبه در وصف حال مردم جاهلى و دوران سکوت خود
خطبه (27)- خطبه در نکوهش اصحاب از نرفتن به جهاد
خطبه (28)- خطبه در بىوفایى دنیا و توجه به آخرت
خطبه (29)- خطبه پس از برنامه حکمین و تاخت و تاز ضحّاک بن قیس
خطبه (30)- خطبه درباره قتل عثمان
خطبه (31)- خطبه قبل از جنگ جمل
خطبه (32)- خطبه در نکوهش زمان خود
خطبه (33)- خطبه به هنگام خروجش براى جنگ با اهل بصره
خطبه (34)- خطبه در تحریک مردم براى جنگ با شامیان
خطبه (35)- خطبه بعد از جریان حکمیت
خطبه (36)- خطبه در ترساندن اهل نهروان
خطبه (37)- خطبه در ذکر فضائل خود
خطبه (38)- خطبه در تعریف شبهه
خطبه (39)- خطبه در نکوهش یاران، و دعوت به جهاد
خطبه (40)- خطبه زمانى که شنید خوارج نهروان مىگویند: لا حُکْمُ اِلاّ لِلّه
خطبه (41)- خطبه در تحذیر از مکر و حیله
خطبه (42)- خطبه در نکوهش آرزوى دراز و پیروزى از هواى نفس
خطبه (43)- خطبه پس از آنکه جریر بن عبداللّه بَجَلى را براى بیعت گرفتن از معاویه فرستاد
خطبه (44)- خطبه وقتى که مصلقه بن هُبَیره شیبانى به سوى معاویه فرار کرد
خطبه (45)- خطبه در روز فطر در نکوهش دنیا
خطبه (46)- خطبه وقتى که براى حرکت به شام تصمیم گرفت
خطبه (47)- خطبه درباره کوفه
خطبه (48)- خطبه زمان رفتن به سوى شام
خطبه (49)- خطبه در توحید الهى
خطبه (50)- خطبه در بیان فتنه
خطبه (51)- خطبه زمانى که ارتش معاویه در جنگ صفین آب را بر یاران آنحضرت بست
خطبه (52)- خطبه در بىوفایى دنیا
خطبه (53)- خطبه در مسأله بیعت
خطبه (54)- خطبه وقتىکه به نظر یارانش در اجازه براى آغاز جنگ صفّین تأخیر نمود
خطبه (55)- خطبه در مقایسه یاران پیامبر با یاران خود
خطبه (56)- خطبه در وصف معاویه
خطبه (57)- خطبه در خطاب به خوارج نهروان
خطبه (58)- خطبه زمانى که عزم بر جنگ خوارج داشت
خطبه (59)- خطبه وقتى که خوارج به قتل رسیدند
خطبه (60)- خطبه درباره خوارج
خطبه (61)- خطبه زمانى که او را از ترور ترساندند
خطبه (62)- خطبه در نکوهش دنیا
خطبه (63)- خطبه در تشویق به عمل صالح
خطبه (64)- خطبه در توحید الهى
خطبه (65)- خطبه در آداب جنگ
خطبه (66)- خطبه در حق انصار
خطبه (67)- خطبه وقتى که امارت مصر را به محمد بن ابوبکر واگذاشت
خطبه (68)- خطبه در سرزنش اصحاب سست پیمان خود
خطبه (69)- خطبه سحرگاه روزى که ضربت به فرق مبارکش رسید
خطبه (70)- خطبه در سرزنش اهل عراق
خطبه (71)- خطبه در آن درود فرستادن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) را تعلیم مىدهد
خطبه (72)- خطبه در بصره درباره مروان بن حَکَم
خطبه (73)- خطبه زمانى که شوراى خلافت قصد بیعت با عثمان کرد
خطبه (74)- خطبه زمانى که شنید بنىامیّه او را متهم به قتل عثمان مىکنند
خطبه (75)- خطبه در تشویق به عمل صالح
خطبه (76)- خطبه هنگامىکه سعید بن عاص حق او را بازداشت
خطبه (77)- خطبه از دعاهاى آنحضرت
خطبه (78)- خطبه وقتى که قصد حرکت به سوى خوارج نمود
خطبه (79)- خطبه پس از پایان جنگ جمل در مذمّت زنان
خطبه (80)- خطبه درباره زهد
خطبه (81)- خطبه در وصف دنیا
خطبه (82)- خطبه موسوم به «غرّاء» که از خطبههاى اعجابانگیز اوست
خطبه (83)- خطبه درباره عمروعاص
خطبه (84)- خطبه در صفات خداوند
خطبه (85)- خطبه در توحید الهى و سفارش به تقوا و مشورت
خطبه (86)- خطبه در وصف پرهیزکاران و فاسق

مسعودی, [۱۱.۱۱.۱۶ ۲۰:۱۵]
ان و مقام خاندان نبوت
خطبه (87)- خطبه در بیان هلاکت مردم
خطبه (88)- خطبه در حال مردم پیش از بعثت و پس از آن
خطبه (89)- خطبه در توحید الهى و پند و اندرز
خطبه (90)- خطبه معروف به خطبه اشباح
خطبه (91)- خطبه به هنگامى که مردم پس از کشته شدن عثمان خواستند با او بیعت کنند
خطبه (92)- خطبه در بیان فضل و علم خود، و خبر از فتنه بنىامیه
خطبه (93)- خطبه در فضل رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و پند و اندرز
خطبه (94)- خطبه در حال مردم هنگام بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله)
خطبه (95)- خطبه درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله)
خطبه (96)- خطبه در مقایسه یاران خود با یاران رسول خدا(صلى الله علیه وآله)
خطبه (97)- خطبه در ستم بنىامیّه
خطبه (98)- خطبه در گریز از دنیا
خطبه (99)- خطبه درباره پیامبر و خاندان او
خطبه (100)- خطبه مشتمل بر خبر از حوادث ناگوار
خطبه (101)- خطبه در زمینه سختىها
خطبه (102)- خطبه در تشویق به زهد
خطبه (103)- خطبه درباره پیامبر و فضیلت خویش
خطبه (104)- خطبه در وصف پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تهدید بنىامیّه و پند به مردم
خطبه (105)- خطبه در زمینه برترى اسلام، و توصیف پیامبر اکرم، آنگاه توبیخ اصحاب
خطبه (106)- خطبه در یکى از ایّام صفّین
خطبه (107)- خطبه در پیشگویى از حوادث آینده
خطبه (108)- خطبه درباره قدرت خداوند و حوادث مرگ و قیامت
خطبه (109)- خطبه چیزى که متوسلان به خداوند پاک و بزرگ به آن توسل جستند
خطبه (110)- خطبه در نکوهش دنیا
خطبه (111)- خطبه درباره ملکالموت و قبض روح مردم
خطبه (112)- خطبه در نکوهش دنیا
خطبه (113)- خطبه در پند و اندرز مردم
خطبه (114)- خطبه در طلب باران
خطبه (115)- خطبه در اندرز به یاران
خطبه (116)- خطبه در نکوهش کسانى که به مال و جان بُخل مىورزند
خطبه (117)- خطبه درباره یاران شایسته خود
خطبه (118)- خطبه زمانىکه مردم را جمع نمود و آنان را به جهاد ترغیب فرمود
خطبه (119)- خطبه در فضیلت خود و موعظه یاران
خطبه (120)- خطبه بعد از لیلة الهریر
خطبه (121)- خطبه در خطاب به خوارج
خطبه (122)- خطبه هنگام نبرد صفین به یارانش فرمود
خطبه (123)- خطبه در فرار یاران
خطبه (124)- خطبه در ترغیب یارانش به جهاد
خطبه (125)- خطبه در رابطه با خوارج وقتى که حکمیت را انکار کردند
خطبه (126)- خطبه وقتى به او گفتند که چرا در تقسیم بیتالمال میان همه مساوات مىکند
خطبه (127)- خطبه باز هم به خوارج
خطبه (128)- خطبه از پیشامدها و فتنههاى بصره خبر مىدهد
خطبه (129)- خطبه درباره پیمانهها و ترازوها
خطبه (130)- خطبه به ابوذر(رحمه الله) هنگامىکه او را به ربذه تبعید کردند
خطبه (131)- خطبه در فلسفه قبول حکومت و توصیف امام حق
خطبه (132)- خطبه در پند و اندرز و اندیشیدن از مرگ
خطبه (133)- خطبه در عظمت خداوند، قرآن، پیامبر و در رابطه با دنیا
خطبه (134)- خطبه به عمر بن خطاب وقتى براى رفتن به جنگ با رومیان با حضرت مشورت کرد
خطبه (135)- خطبه وقتى بین آنحضرت و عثمان مشاجرهاى درگرفت
خطبه (136)- خطبه درباره بیعت خود
خطبه (137)- خطبه درباره طلحه و زبیر
خطبه (138)- خطبه در آن به فتنهها (و حکومت امام عصر(علیه السلام)) اشاره مىفرماید
خطبه (139)- خطبه به هنگام شورا
خطبه (140)- خطبه در نهى از غیبت مردم
خطبه (141)- خطبه درباره نهى از غیبت
خطبه (142)- خطبه درباره نیکى به نااهل
خطبه (143)- خطبه در طلب یاران
خطبه (144)- خطبه در بعثت پیامبر و فضل اهلبیت
خطبه (145)- خطبه در فناى دنیا و نکوهش بدعت
خطبه (146)- خطبه بهعمربنخطاب وقتىکه براى رفتن به جنگ ایرانیان با حضرت مشورت کرد
خطبه (147)- خطبه در فلسفه بعثت، حوادث آینده و پند و اندرز
خطبه (148)- خطبه درباره اهل بصره
خطبه (149)- خطبه پیش از درگذشت از دنیا
خطبه (150)- خطبه در آن اشاره به فتنهها دارد
خطبه (151)- خطبه در تحذیر از فتنهها
خطبه (152)- خطبه در صفات خداوند و پیشوایان دین
خطبه (153)- خطبه در فضائل اهل بیت
خطبه (154)- خطبه در آن شگفتیهاى آفرینش شبپره را بیان مىکند
خطبه (155)- خطبه خطاب به اهل بصره در خبر از پیشامدهاى سخت
خطبه (156)- خطبه در تشویق به پرهیزکارى
خطبه (157)- خطبه درباره پیامبر و قرآن، و دولت بنىامیّه
خطبه (158)- خطبه درباره خوشرفتارى خود با مردم
خطبه (159)- خطبه در توحید الهى و شرح حال برخى از پیامبران
خطبه (160)- خطبه در وصف پیامبر و خاندان آن حضرت
خطبه (161)- خطبه در پاسخ یکى از یارانش که پرسید...
خطبه (162)- خطبه در توحید الهى
خطبه (163)- خطبه به هنگامىکه نزد آنحضرت آمدند و از اعمال ناپسند عثمان شکایت کردند
خطبه (164)- خطبه در شگفتىهاى آفرینش طاووس
خطبه (165)- خطبه در امر به الفت، و وصف بنىامیّه و یاران خویش
خطبه (166)- خطبه در ابتداى حکومتش
خطبه (167)- خطبه پس از بیعت با حضرت
خطبه (168)- خطبه به هنگام رفتن اصحاب جمل به شهر بصره
خطبه (169)- خطبه چون به بصره نزدیک شد
خطبه (170)- خطبه به وقت تصمیم رویا

مسعودی, [۱۱.۱۱.۱۶ ۲۰:۱۵]
رویى با لشگر معاویه در صفّین
خطبه (171)- خطبه در دفاع از حق خویش، و نکوهش اهل جمل
خطبه (172)- خطبه در اینکه چه کسى شایسته خلافت است، و سفارش به تقوا و گریز از دنیا
خطبه (173)- خطبه درباره طلحه بن عبیداللّه
خطبه (174)- خطبه در پند و اندرز، و بیان نزدیکى خود به پیامبر(صلى الله علیه وآله)
خطبه (175)- خطبه در پند و اندرز و فضل قرآن و نهى از بدعت
خطبه (176)- خطبه در باره حکمین
خطبه (177)- خطبه در توحید و تقواى الهى
خطبه (178)- خطبه در پاسخ ذِغلِب یَمانى در رؤیت خداوند
خطبه (179)- خطبه در نکوهش اصحابش
خطبه (180)- خطبه در حق کسانى که قصد داشتند به خوارج ملحق شوند
خطبه (181)- خطبه در توحید الهى و یادى از یاران شهید خود در صفّین
خطبه (182)- خطبه در بیان قدرت خداوند و فضل قرآن و سفارش به تقوا
خطبه (183)- خطبه به برج بن مُسهِر طائى که از خوارج بود
خطبه (184)- خطبه به همّام دربارة پرهیزکاران
خطبه (185)- خطبه درباره منافقین
خطبه (186)- خطبه در ستایش خدا و پیامبر و پند و اندرز
خطبه (187)- خطبه درباره بعثت پیامبر و گریز از دنیا
خطبه (188)- خطبه درباره اختصاص خود به پیامبر(صلى الله علیه وآله)
خطبه (189)- خطبه در سفارش به تقوا و وصف اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله)
خطبه (190)- خطبه در وصیّت به یارانش
خطبه (191)- خطبه درباره معاویه
خطبه (192)- خطبه در پایدارى در راه حق
خطبه (193)- خطبه هنگام دفن سرور زنان جهان حضرت فاطمه(علیها السلام)
خطبه (194)- خطبه در گریز از دنیا
خطبه (195)- خطبه یاران خود را در بسیارى از اوقات به آن پند مىداد
خطبه (196)- خطبه بعد از بیعت طلحه و زبیر به آنها فرمود
خطبه (197)- خطبه شنید عدهاىاز یارانش بهوقت نبرد صفّین بهاهلشام دشناممىدهند
خطبه (198)- خطبه در نبرد صفّین دربارهفرزند خود حسن(علیه السلام)
خطبه (199)- خطبه زمانىکه یارانش درباره حکمیت با او دچار اختلاف شدند
خطبه (200)- خطبه زمانى که در بصره به عیادت علاء بن زیاد حارثى رفت
خطبه (201)- خطبه وقتى از او درباره احادیث دروغ و اخبار ضد و نقیض پرسیدند
خطبه (202)- خطبه در قدرت خداوند و خلقت زمین
خطبه (203)- خطبه در تحریک یاران خود به جهاد با شامیان
خطبه (204)- خطبه در تمجید خداوند
خطبه (205)- خطبه در وصف پیامبر و عالمان، و اندرز مردم
خطبه (206)- خطبه از دعاهاى آنحضرت
خطبه (207)- خطبه در صفّین بیان فرمود
خطبه (208)- خطبه در شکایت از قریش
خطبه (209)- خطبه در جمل وقتى از کنار کشته طلحه و عبدالرّحمن بن عتّاب عبور کرد
خطبه (210)- خطبه در وصف سالکان
خطبه (211)- خطبه در ترغیب یارانش به جهاد
خطبه (212)- خطبه بعد از تلاوت آیه «الهیکم التکاثر حتى زرتم المقابر»
خطبه (213)- خطبه به وقت تلاوت آیه «رجال لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله»
خطبه (214)- خطبه به هنگام تلاوت آیه «یا ایها الانسان ما غرّک بربک الکریم»
خطبه (215)- خطبه در بیزارى از ظلم
خطبه (216)- خطبه در طلب فراوانى روزى
خطبه (217)- خطبه در گریز از دنیا
خطبه (218)- خطبه در وصف عاشقان خدا
خطبه (219)- خطبه درباره یکى از حاکمان
خطبه (220)- خطبه در توصیف بیعت مردم با آن جناب بر خلافت
خطبه (221)- خطبه درباره تقوا و کوشش در عمل
خطبه (222)- خطبه در ذىقار به وقت حرکت به بصره
خطبه (223)- خطبه به عبدالله بن زمعه که از شیعیان بود
خطبه (224)- خطبه در فضل اهلبیت و نکوهش زمانه خود
خطبه (225)- خطبه در بیان علت اختلاف ظاهر و باطن مردم
خطبه (226)- خطبه به وقت غسل و تجهیز رسول خدا(صلى الله علیه وآله)
خطبه (227)- خطبه در حمد و ستایش پیامبر و عجایب آفرینش
خطبه(228)- خطبه در توحید حق
خطبه 2291)- خطبه در بیان پیشامدهاى ناگوار
خطبه (230)- خطبه در سفارش به تقوا و یاد مرگ
خطبه (231)- خطبه درباره ایمان و هجرت
خطبه (231)- خطبه در ستایش الهى و سفارش به تقوا
خطبه (232)- خطبه باز هم در ستایش الهى و سفارش به تقوا
خطبه (233)- خطبه به نام قاصعه در مذمّت ابلیس ملعون
خطبه (234)- خطبه به عبداللّه بن عباس در زمانى که عثمان در محاصره بود
خطبه (235)- خطبه در بیان وضع خود پس از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ملحق شدن به آن حضرت
خطبه (236)- خطبه در تشویق به عمل
خطبه (237)- خطبه درباره حکمین و سرزنش اهل شام
خطبه (238)- خطبه در رابطه با فضائل آل محمّد(علیهم السلام)
خطبه (239)- در رابطه با فضائل آل محمد(ع)
نامه ها
نامه (1)- نامه نامه به مردم کوفه زمانى که از مدینه به بصره مى رفت 
نامه (2)- نامه به مردم کوفه پس از فتح بصره  
نامه (3)- نامه به شریح قاضى  
نامه (4)- نامه به بعضى از فرماندهان ارتش خود  
نامه (5)- نامه به اشعث بن قیس عامل آذربایجان  
نامه (6)- نامه به معاویه در لزوم بیعت با آن حضرت  
نامه (7)- نامه در پاسخ معاویه که ردّ بیعت آن حضرت روا نیست  
نامه (8)- نامه به جریر به عبداللّه بَجَلى، وقتى او را نزد معاویه فرستاد  
نامه (9)- نامه به معاو


یه در فداکارى مسلمانان  
نامه (10)- نامه به معاویه که آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود  
نامه (11)- نامه به هنگامى که لشگرى را به سوى دشمن فرستاد  
نامه (12)- نامه به معقل بن قیس ریاحى  
نامه (13)- نامه به دو نفر از امیرا ن لشگر  
نامه (14)- نامه به لشگر خود پیش از دیدار با دشمن در صفّین  
نامه (15)- نامه دعاى آن حضرت هنگام برخورد با دشمن در وقت جنگ  
نامه (16)- نامه به یارانش وقت جنگ  
نامه (17)- نامه در جواب به نامه معاویه  
نامه (18)- نامه به عبداللّه بن عباس فرماندارش در بصره  
نامه (19)- نامه به بعضى از کارگزارانش  
نامه (20)- نامه به زیاد بن ابیه زمانى که در حکومت بصره جانشین عبداللّه بن عباس بود  
نامه (21)- نامه باز به زیاد بن ابیه  
نامه (22)- نامه به عبداللّه بن عباس  
نامه (23)- نامه پس از آنکه ابن ملجم وى را ضربت زد  
نامه (24)- نامه درباره مصرف اموالش پس از مرگ، که بعد از برگشت از صفّین نوشت  
نامه (25)- نامه به کسى که مأمور جمع آورى زکات از طرف حضرت مى شد  
نامه (26)- نامه به یکى از کارگزارانش زمانى که او را براى جمع آورى زکات فرستاد  
نامه (27)- نامه به محمّد به ابوبکر(رضی الله عنه) وقتى او را به حکومت مصر گماشت  
نامه (28)- نامه در جواب معاویه، که از بهترین نامه هاست  
نامه (29)- نامه به اهل بصره  
نامه (30)- نامه به معاویه در ترس از عاقبت وخیم او  
نامه (31)- نامه به حضرت مجتبى(علیه السلام) (یا محمّد حنفیّه)  
نامه (32)- نامه به معاویه که یاران خود را گمراه کرده بود  
نامه (33)- نامه به قُثَم بن عباس فرماندارش در مکّه  
نامه (34)- نامه به محمد بن ابوبکر بعد از عزل او از حکومت مصر  
نامه (35)- نامه به عبداللّه بن عباس پس از شهادت محمّد بن ابوبکر در مصر  
نامه (36)- نامه به برادرش عقیل درباره لشگرى که به سوى برخى دشمنان فرستاده بود  
نامه (37)- نامه به معاویه در رابطه با قتل عثمان  
نامه (38)- نامه به اهل مصر، زمانى که مالک اشتر را زمامدار آنان نمود  
نامه (39)- نامه به عمرو بن عاص  
نامه (40)- نامه به یکى از کارگزارانش در نکوهش و تهدید او  
نامه (41)- نامه به یکى از کارگزارانش که خیانت کرده بود  
نامه (42)- نامه به عمر بن ابى سَلَمه مخزومى، کارگزار حضرت در بحرین  
نامه (43)- نامه به اهل مصر که با مالک اشتر فرستاد  
نامه (44)- نامه به زیاد بن ابیه درباره برادرخواندگى او با معاویه  
نامه (45)- نامه به عثمان بن حُنَیف انصارى، کارگزارش در بصره  
نامه (46)- نامه به یکى ازکارگزارانش در رفتار با مردم  
نامه (47)- نامه به حسن و حسین(علیهما السلام) وقتى که ابن ملجم (لعنة اللّه علیه) به او ضربت زد  
نامه (48)- نامه به معاویه درباره حکمیت  
نامه (49)- نامه به معاویه در تحذیر از دنیا  
نامه (50)- نامه به امیران سپاه خود  
نامه (51)- نامه به مأموران مالیات  
نامه (52)- نامه به کارگزاران شهرها در رابطه با وضع نماز  
نامه (53)- نامه عهدنامه مکتوب براى مالک اشتر نخعى  
نامه (54)- نامه توسط عمران بن حُصَین خُزاعى به جانب طلحه و زبیر  
نامه (55)- نامه به معاویه در تهدید او  
نامه (56)- نامه به شریح بن هانى  
نامه (57)- نامه به اهل کوفه، زمانى که از مدینه عازم بصره بود  
نامه (58)- نامه به اهالى شهرها، که در آن جریان صفّین را گزارش نموده  
نامه (59)- نامه به اسوَد بن قُطبه فرمانده سپاه حُلوان  
نامه (60)- نامه به کارگزارانى که سپاهیان از منطقه مأموریت آنان مى گذشتند  
نامه (61)- نامه به کمیل بن زیاد نخعى، به وقتى که عامل او در هیت بود  
نامه (62)- نامه به اهل مصر که با مالک اشتر فرستاد  
نامه (63)- نامه به ابوموسى اشعرى که کارگزارش در کوفه بود  
نامه (64)- نامه در جواب نامه معاویه  
نامه (65)- نامه باز هم به معاویه  
نامه (66)- نامه به عبداللّه بن عباس  
نامه (67)- نامه به قُثَم بن عباس که عامل حضرت در مکه بود  
نامه (68)- نامه به سلمان فارسى(رحمه الله) پیش از خلافت خود  
نامه (69)- نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز  
نامه (70)- نامه به سهل بن حُنَیف انصارى که کارگزار حضرت در مدینه بود  
نامه (71)- نامه به منذر بن جارود عبدى که او را در بعضى نواحى به کار گمارد  
نامه (72)- نامه به عبداللّه بن عباس(رحمه الله)  
نامه (73)- نامه به معاویه و تحقیر او  
نامه (74)- نامه عهدنامه اى که میان قبیله ربیعه و اهل یمن نگاشت  
نامه (75)- نامه در آغاز بیعتِ مردم با آن حضرت به خلافت  
نامه (76)- نامه به عبداللّه بن عباس، وقتى که او را در بصره به جاى خود قرار داد  
نامه (77)- نامه باز هم به عبداللّه بن عباس، زمانى که او را براى گفتگو با خوارج فرستاد  
نامه (78)- نامه در پاسخ نامه اى که ابوموسى اشعرى از محل تحکیم فرستاده بود  
نامه (79)- نامه به سرداران لشگر به وقتى که ب
یه در فداکارى مسلمانان  
نامه (10)- نامه به معاویه که آن حضرت را به جنگ فرا خوانده بود  
نامه (11)- نامه به هنگامى که لشگرى را به سوى دشمن فرستاد  
نامه (12)- نامه به معقل بن قیس ریاحى  
نامه (13)- نامه به دو نفر از امیرا ن لشگر  
نامه (14)- نامه به لشگر خود پیش از دیدار با دشمن در صفّین  
نامه (15)- نامه دعاى آن حضرت هنگام برخورد با دشمن در وقت جنگ  
نامه (16)- نامه به یارانش وقت جنگ  
نامه (17)- نامه در جواب به نامه معاویه  
نامه (18)- نامه به عبداللّه بن عباس فرماندارش در بصره  
نامه (19)- نامه به بعضى از کارگزارانش  
نامه (20)- نامه به زیاد بن ابیه زمانى که در حکومت بصره جانشین عبداللّه بن عباس بود  
نامه (21)- نامه باز به زیاد بن ابیه  
نامه (22)- نامه به عبداللّه بن عباس  
نامه (23)- نامه پس از آنکه ابن ملجم وى را ضربت زد  
نامه (24)- نامه درباره مصرف اموالش پس از مرگ، که بعد از برگشت از صفّین نوشت  
نامه (25)- نامه به کسى که مأمور جمع آورى زکات از طرف حضرت مى شد  
نامه (26)- نامه به یکى از کارگزارانش زمانى که او را براى جمع آورى زکات فرستاد  
نامه (27)- نامه به محمّد به ابوبکر(رضی الله عنه) وقتى او را به حکومت مصر گماشت  
نامه (28)- نامه در جواب معاویه، که از بهترین نامه هاست  
نامه (29)- نامه به اهل بصره  
نامه (30)- نامه به معاویه در ترس از عاقبت وخیم او  
نامه (31)- نامه به حضرت مجتبى(علیه السلام) (یا محمّد حنفیّه)  
نامه (32)- نامه به معاویه که یاران خود را گمراه کرده بود  
نامه (33)- نامه به قُثَم بن عباس فرماندارش در مکّه  
نامه (34)- نامه به محمد بن ابوبکر بعد از عزل او از حکومت مصر  
نامه (35)- نامه به عبداللّه بن عباس پس از شهادت محمّد بن ابوبکر در مصر  
نامه (36)- نامه به برادرش عقیل درباره لشگرى که به سوى برخى دشمنان فرستاده بود  
نامه (37)- نامه به معاویه در رابطه با قتل عثمان  
نامه (38)- نامه به اهل مصر، زمانى که مالک اشتر را زمامدار آنان نمود  
نامه (39)- نامه به عمرو بن عاص  
نامه (40)- نامه به یکى از کارگزارانش در نکوهش و تهدید او  
نامه (41)- نامه به یکى از کارگزارانش که خیانت کرده بود  
نامه (42)- نامه به عمر بن ابى سَلَمه مخزومى، کارگزار حضرت در بحرین  
نامه (43)- نامه به اهل مصر که با مالک اشتر فرستاد  
نامه (44)- نامه به زیاد بن ابیه درباره برادرخواندگى او با معاویه  
نامه (45)- نامه به عثمان بن حُنَیف انصارى، کارگزارش در بصره  
نامه (46)- نامه به یکى ازکارگزارانش در رفتار با مردم  
نامه (47)- نامه به حسن و حسین(علیهما السلام) وقتى که ابن ملجم (لعنة اللّه علیه) به او ضربت زد  
نامه (48)- نامه به معاویه درباره حکمیت  
نامه (49)- نامه به معاویه در تحذیر از دنیا  
نامه (50)- نامه به امیران سپاه خود  
نامه (51)- نامه به مأموران مالیات  
نامه (52)- نامه به کارگزاران شهرها در رابطه با وضع نماز  
نامه (53)- نامه عهدنامه مکتوب براى مالک اشتر نخعى  
نامه (54)- نامه توسط عمران بن حُصَین خُزاعى به جانب طلحه و زبیر  
نامه (55)- نامه به معاویه در تهدید او  
نامه (56)- نامه به شریح بن هانى  
نامه (57)- نامه به اهل کوفه، زمانى که از مدینه عازم بصره بود  
نامه (58)- نامه به اهالى شهرها، که در آن جریان صفّین را گزارش نموده  
نامه (59)- نامه به اسوَد بن قُطبه فرمانده سپاه حُلوان  
نامه (60)- نامه به کارگزارانى که سپاهیان از منطقه مأموریت آنان مى گذشتند  
نامه (61)- نامه به کمیل بن زیاد نخعى، به وقتى که عامل او در هیت بود  
نامه (62)- نامه به اهل مصر که با مالک اشتر فرستاد  
نامه (63)- نامه به ابوموسى اشعرى که کارگزارش در کوفه بود  
نامه (64)- نامه در جواب نامه معاویه  
نامه (65)- نامه باز هم به معاویه  
نامه (66)- نامه به عبداللّه بن عباس  
نامه (67)- نامه به قُثَم بن عباس که عامل حضرت در مکه بود  
نامه (68)- نامه به سلمان فارسى(رحمه الله) پیش از خلافت خود  
نامه (69)- نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز  
نامه (70)- نامه به سهل بن حُنَیف انصارى که کارگزار حضرت در مدینه بود  
نامه (71)- نامه به منذر بن جارود عبدى که او را در بعضى نواحى به کار گمارد  
نامه (72)- نامه به عبداللّه بن عباس(رحمه الله)  
نامه (73)- نامه به معاویه و تحقیر او  
نامه (74)- نامه عهدنامه اى که میان قبیله ربیعه و اهل یمن نگاشت  
نامه (75)- نامه در آغاز بیعتِ مردم با آن حضرت به خلافت  
نامه (76)- نامه به عبداللّه بن عباس، وقتى که او را در بصره به جاى خود قرار داد  
نامه (77)- نامه باز هم به عبداللّه بن عباس، زمانى که او را براى گفتگو با خوارج فرستاد  
نامه (78)- نامه در پاسخ نامه اى که ابوموسى اشعرى از محل تحکیم فرستاده بود  
نامه (79)- نامه به سرداران لشگر به وقتى که ب

عنوان
حکمتها و سخنان کوتاه  
گزیده سخنان مشکل آن حضرت که نیاز به تفسیر دارد  
موسسه فرهنگی دارالعرفان  ادعیه با صدای استاد انصاریان خاطرات استاد انصاریان  اذان + مناسبت + اوقات شرعی  پایگاههای شیعی ارتباط با ما

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ، موسسه فرهنگی دارالعرفان
تلفن : 37735357-025

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

کلمات قصار نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام


طمع

أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ.
آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پُست کرده ، و آن که راز سختى هاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بى ارزش کرده است.
 
تهیدستی
الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِهِ.
بْخل ننگ و ترس نقصان است . و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کُند مى سازد و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
 
شناخت
الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ.
دانش، میراثى گرانبها، و آداب، زیورهاى همیشه تازه، و اندیشه، آیینه اى شفاف است.
 
ارزش هاى رازدارى و خوشرویی
صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِى الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ.
سینه خردمند صندوق راز اوست و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیب هاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست ، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
 
صدقه
وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِى عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِى آجَالِهِمْ.
صدقه دادن دارویى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روى آنان جلوه گر است.
 
دنیا
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ.
چون دنیا به کسى روى آورد، نیکى هاى دیگران را به او عاریت دهد ، و چون از او روى برگرداند خوبى هاى او را نیز بربایند.
 
معاشرت
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ.
با مردم آن گونه معاشرت کنید، که اگر مْردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.
 
بخشش
إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ.
اگر بر دشمنت دست یافتى، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
 
دوست یابی
أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
ناتوان ترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.

شکرگذاری
إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ.
چون نشانه هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت ها را از خود دور نسازید.
 
سرزنش
مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ.
هر فریب خورده اى را نمى شود سرزنش کرد.
 
تقدیر
تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِیرِ.
کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى انجامد.
 
در گذشتن از خطای جوانمردان
أَقِیلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یَدُ اللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ.
از لغزش جوانمردان در گذرید، زیرا جوانمردى نمى لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.
 
عمل گرایى
مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ.
کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
 
یارى کردن مردم
مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ.
از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن ، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
 
ترس از خدا
یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ.
اى فرزند آدم! زمانى که خدا را مى بینى که انواع نعمت ها را به تو مى رساند تو در حالى که معصیت کارى، بترس.
 
رفتار شناسى
مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ.
کسى که چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزش هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.
 
روش درمان دردها
امْشِ بِدَائِکَ مَا مَشَى بِکَ.
با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.

بى نیازى از عذر خواهى
الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ.
بى نیازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستین است.

برترین پارسایی
أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ.
برترین زهد، پنهان داشت زهد است!
 
ض

مسعودی, [۲۴.۱۰.۱۶ ۱۱:۱۶]
رورت یاد مرگ
إِذَا کُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.
هنگامى که تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.
 
راه بى نیازى
أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى.
بهترین بى نیازى، ترک آرزوهاست.

آرزوهاى طولانى
مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ.
کسى که آرزوهایش طولانى است کردارش نیز ناپسند است.
 
ارزش ها و آداب معاشرت با مردم
لِابْنِهِ الْحَسَنِ [علیه السلام] یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ.
پسرم! چهار چیز از من یادگیر (در خوبى ها )، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آن ها عمل مى کنى زیان نبینی:
الف ـ خوبى ها
1 ـ همانا ارزشمند ترین بى نیازى عقل است.
2 ـ و بزرگ ترین فقر بى خردى است.
3 ـ و ترسناک ترین تنهایى خود پسندى است.
4 ـ و گرامى ترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.

ب ـ هشدار ها
1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زیانت مى کند.
2 ـ از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى دارد.
3 ـ و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى فروشد.
4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهیز که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مى نمایاند.
 
عاقل و احمق
لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ
زبان عاقل در پْشت قلب اوست، و قلب احمق در پْشت زبانش قرار دارد.

راه جذب دلها
قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ.
دل هاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند.

روش بر طرف کردن نیازهاى مردم
لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ.
بر آوردن نیازهاى مردم پایدار مگر به سه چیز، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود، و شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

هدیه به شیعیان جهان

هدیه به شیعیان جهان

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

خواهشمندم از خواهران و برادران گرامی اگر فاتحه ای برای بنده حقیر می فرستید , نیت را بر این گذاشته که ثواب آن برای شیعیان جهان از صدر اسلام تا روز قیامت هدیه شود .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

دعایی است بسیارمهم

دعایی است بسیار مهم برای خانواده و نسلمان تا روز قیامت 

 

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

پروردگارا تو را به چهارده معصوم قسم می دهیم فرج مولایمان امام زمان  عج الله  تعالی فرجه الشریف را نزدیک بگردان .

خدایا تو را به چهارده معصوم قسم می دهیم اعضای خانواده و نسلمان را تا روز قیامت  در هر دو دنیا لحظه ای به خودمان وا مگذار.

خدایا به اعضای  خانواده و نسلمان تا روز قیامت راه راست و تن سالم دل خوش عمر با عزت و طولانی  و عاقبت  به خیری کرامت  بفرما .

مال و ثروت فراوان از راه حلال در دنیا و نیز زیارت اهل بیت و در آخرت باعث شفا عتمان قراربده .

زمان ختم عمر شهادت فی سبیل الله به اعضا ی  خانواده و نسلمان عطا بفرما .

 

اَللّهُمَّ اغفِر لی و للمومنین والمومنات  والمسلمین و المسلمات  الاَحیاء منهم والاَموات .

 

اَلحَمِدُلِلهِ کَما هُوَ اَهلُه

 

اِلتِماسِ دُعا

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

احادیث با ارزش

حدیث(1) امام موسی کاظم(ع) فرمودند:


 مَنِ اسْتَوى‏ یَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ
هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است

(بحار الأنوار،ج 78،ص326،ح5)

حدیث(2) امام جواد(ع) فرمودند:


عِزُّ الْمُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ.
عزّت مؤمن در بی‏نیازى او از مردم است.


(بحارالأنوار،ج75،ص 109،ح‏12)

حدیث(3) امام صادق(ع) فرمودند:


کُونُو دُعاةً للنّاسِ بِغَیر اَلسِنَتِکُم لِیَرُوا منکُم الوَرَع و الاِجتهادَ و الصَّلاة و الخیر فَانَّ ذلکَ داعیةٌ
مردم را با غیر زبانتان بخوانید تا از شما پارسایی و کوشش و نماز و خوبی را ببینند زیرا این امور آنان را به سوی حق فرا می خواند

(جهادالنفس،ح‏195)

حدیث(205) امام علی(ع) فرمودند:


عَلیکُم بِالدِرایات لا بالرّوایات
برشما باد به فهمیدن، نه نقل کردن

(میزان الحکمه،ح ۳۳۵۵)

حدیث(206) پیامبراکرم (ص) فرمودند:


اِذا رَاَیتُم الرَّجُل لایُبالی ما قال و لا ما قِیلَ لَهُ فَهُوَ شِرکُ الشَّیطان
هرگاه دیدید که مردی باکی ندارد که چه می گوید و چه درباره اش گفته می شود،چنین کسی شریک شیطان است

(جهادالنفس،ح687)

حدیث(207) امام رضا(ع) فرمودند:


حسن الناس إیماناً أحسنهم خلقاً و ألطفهم باَهله، و اَنا اَلطفکم باَهلى
نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خلق‌ترین و با لطفترین آنها نسبت به اهل خویش است

(عیون اخبار الرضا2، 38)

حدیث(208) امام علی(ع) فرمودند:


الغنى الاکبر الیأس عما فى ایدى الناس
بى اعتنائى و امید نداشتن بدانچه در دست مردم است بزرگترین توانگرى است.

(نهج البلاغه)


حدیث(210) امام صادق(ع) فرمودند:

عبدٍ مُومن الّا وَ فی قَلبهِ نُورانِ نورُ خیفَةٍ و نُورُ رَجاء
هیچ بنده مومنی نیست جز اینکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بیم و نور امید

(جهادالنفس،ح104)


(حدیث151) امام علی(ع) فرمودند:

خَیرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس
بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد

(غررالحکم)

 (حدیث152) امام علی(ع) فرمودند:

کَم مِن شَهوَةِ ساعَةٍ اَورَثَت حُزناً طَویلاً
چه بسیار خواهش های نفسانی لحظه ای ، که اندوه طولانی و درازی را در پی دارد

(جهادالنفس،ح93)


(حدیث153) امام صادق(ع) فرمودند:

ثلاث تـورث المحبه: الـدیـن و التـواضع والبذل.
سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن وفـروتنـى و بخشـش

(تحف العقول،ص 316)


(حدیث154) امام صادق(ع) فرمودند:

 

اَرج الله رَجاءَ لایجرّئکَ عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُکَ مِن رَحمته.
به خداوند امیدوار باش،امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.

(جهادالنفس،ح109)


(حدیث155) امام صادق(ع) فرمودند:

اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفی اللهِ و فی قُدرَتهِ
برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
 

(جهادالنفس،ح53)

(حدیث156) امام صادق(ع) فرمودند:

واعـلـم ان الـعـمـل الـدائم القلیل على الیقین افضل عند اللّه من العمل الکثیر على غیریقین
بـدان بـه درستى که عمل دایمى اندک،که همراه با یقین باشد،نزد خداوند متعال،افضل از عمل بسیارى است که با یقین همراه نباشد.

(بحارالانوار،ج 69ح93)


(حدیث157) امام سجاد(ع) فرمودند:

الکبیر توقیرهُ لِسنَّهِ و اجلالُهُ لِتَقدَّمَهُ فی الاسلام
حق آنکه بزرگتر است این است که او را به خاطر سنش احترام کنی و او را به خاطر اینکه برتو در مسلمانی پیشی داشته است،بزرگ شماری

(جهادالنفس،ح19)

(حدیث158) امام زمان(ع) فرمودند:

قُلُوبنا اَوعیَةٌ لِمَشیَّةِ اللهِ فَاذا شاءَ شِئنا
دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست پس هرگاه او چیزی را اراده کند،ما نیز همان چیز را اراده می کنیم.

(بحارالانوار،ج52،ص51)

(حدیث159) امام علی(ع) فرمودند:


قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً
به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی

(غررالحکم،ح2341)

(حدیث160) امام علی(ع) فرمودند:

مَن یَطلُبُ العِزَّ بِغَیرِ حَقٍّ یَذِلُّ وَ مَن عانَدَ الحَقُّ لَزِمَهُ الوَهنُ
هر کس به جز حق جویای عزت شود به ذلت در افتد و هر کس با حق عناد ورزد خوار گردد

                                                                                                                                                           (تحف العقول،ص95)
(حدیث101) امام جواد علیه السلام فرمودند:

 اِیاک و مصاحبة الشریر ، فاِنه کالسیف المسلول یحسن منظره و یقبح اَثره
از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز ،زیرا که او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.

(مسندالامام الجواد،ص243)

 (حدیث102) امام صادق علیه السلام فرمودند:

لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلاة
هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت

(فروع کافی،ج3،ص270)

(حدیث103) امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد
دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .

(بحارالانوار،ج75 ،ص173)

(حدیث104) امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم
بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.

(بحارالانوار،ج65،ص152)

 (حدیث105) امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

لا یسلم احد من الذنوب حتی یخزن لسانه
هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد.

(بحارالانوار،ج75،ص178)

(حدیث106) امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

ان اعجل الطاعه ثوابا لصله الرحم
نزدیکترین و سریعترین طاعت در ثواب ، پیوند با خویشان است.

(تحف العقول،ص303)

(حدیث107) امام حسین علیه السلام فرمودند:

من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.
از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .

(بحارالانوار،ج78،ص119)

(حدیث109) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

آیة المنافق ثلاث : اذا حدث کذب واذا وعد اخلف واذا اؤتمن خان .
نشان منافق سه چیز است : 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .

(صحیح مسلم،کتاب الایمان،ح 89)

(حدیث110) امام علی علیه السلام فرمودند:

قِیمَهُ کُلَّ امْرِی ءٍ مَا یحسِنُهُ
قیمت و ارزش هر کس به اندازه ی کاری است که به خوبی می تواند انجام دهد.

(بیان و التبین ص 179)

(حدیث 52) امام علی علیه السلام فرمودند:

بِکَثرَةِ الصَّمتِ تَکون الهَیبَهُ، وَ بِالنَّصَفَهِ یَکثُر المُوَاصِلونَ
کثرت سکوت موجب ابهت و بزرگی است و انصاف مایه فزونی دوستان است.

(حدیث 53) امام علی علیه السلام فرمودند:

لا تَرَی الْجاهِلَ اِلّا مُفْرِطاً اَو مُفَرِّطاً.
همیشه جاهل: یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.

(النهایه،جلد 3 ص 435)

(حدیث 54) امام علی علیه السلام فرمودند:

اَکْثَرُ مَصَارعِ‌ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ.
قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.

(محاضرات ج 1 ص 251)


(حدیث 55) امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:

قُولُوا لِلنّاسِ‌ أحْسَنَ ما تُحِبُّونَ أن یقالَ لَکُمْ.
به مردم بگویید بهتر از آن چیزی که می خواهید به شما بگویند.

(محاضرات ج 1 ص 251)

(حدیث 56) امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:

افضل العبادة عفة البطن و الفرج
بالاترین عبادت، عفت شکم و شهوت است

(تحف العقول، ص 296)


(حدیث 57) امام علی علیه السلام فرمودند:

ثمَرَهُ التَّفِریطِ النَّدامَهُ، وَ ثَمَرَهُ الْحَزمِ السَّلامَهُ
ثمره تفریط و کوتاهی پشیمانی است و ثمره دور اندیشی سلامت.

(محاظرات ج2 ص 313)

(حدیث 58) امام علی علیه السلام فرمودند:

أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ.
سخت ترین گناهان آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد.

 (نهج البلاغه حکمت 348)

(حدیث 59) امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:

ما عَرَفَ اَللهَ مَنْ عَصاهُ.
خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند

(تحف العقول ص294)

(حدیث60) امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:

ا یکُونُ اَلْعَبْدُ عالِماً حَتّی لا یکُونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَنْ دُونَهُ.
هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.

(تحف العقول ص293)

(حدیث 1) امام رضا علیه السلام فرمودند:

وَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.

(بحارالانوار،ج78،ص 347)

 (حدیث 2) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:

ن اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته
 کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.

(بحار الانوار ، ج 70، ص 249 )

 (حدیث 3) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:

السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.

(مجمع‌ الزوائد علامه‌ هیثمى‌ ، ج‌ 9 ، ص‌ 132)



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

عبادتی که انجام همیشگی آن توصیه می شود

عبادتی که انجام همیشگی آن توصیه می شود


پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ضمن توصیه حضرت علی(علیه السلام) به نوعی عبادت از او خواست تا در همه حال آن را اجرا کند.

معمولاً کسی که در مقام توصیه و سفارش است، چیزهایی را سفارش می‌کند که مهم و سرنوشت‌ساز باشد.

یکی از وصایای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به امیرمۆمنان علی علیه‌السلام، تلاوت مستمر قرآن است؛ «وَ عَلَیکَ بِتِلاوَةِ القُرآنِ عَلی کُلِّ حالٍ؛ در همه حال و در هر شرایطی قرآن تلاوت کن.» (وسائل الشیعه، جلد 4، ص 839)

بسیاری از عبادات هنگام مریضی، مسافرت یا جهاد در راه خدا از انسان ساقط می‌شود و یا تخفیف پیدا می‌کند، اما خداوند تأکید دارد که در این موارد نیز سعی کنید تا حد امکان قرآن بخوانید. (سوره مبارکه مزمل، آیه 20)

 سرّ مطلب چیست؟

چرا بر قرائت مستمر و روزانه قرآن این همه تأکید شده است؟

شاید حکمتش این است که قرآن برنامه زندگی سعادتمندانه هر مسلمان است به این جهت سزاوار است مسلمانان هر روز به قرآن مراجعه کنند و با قرائت آن درس‌های زندگی را از قرآن بگیرند و بدان عمل کنند؛ هر مسلمانی که بخواهد به قرآن عمل کند لازم است روزانه به آن مراجعه کند و با آن مأنوس باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

حدیث قدسی

حدیث قدسی ( خداوند از طریق جبرئیل به حضرت موسی (ع) فرموده ):

من شش چیز را در شش جا قرار دادم ولی مردم آن را در شش جای دیگر طلب می کنند و هرگز به آن نمی رسند:

1- من علم را در گرسنگی قرار دادم ولی مردم آن را در سیری دنبال می کنند

2- من عزت را در نماز شب قرار دادم ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند

3- من ثروت را در قناعت قرار دادم ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می کنند

4- من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ولی مردم آن را در قیل و قال دنبال می کنند

5- من بلند مرتبگی را در تواضع قرار دادم ولی مردم آن را در تکبر می طلبند

6- من راحتی را در بهشت قرار دادم ولی مردم ان را در دنیا طلب می کنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی

25 گنج بزرگ دنیا

 25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق (ع)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخأ : بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.

2- و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة:و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم.

3- و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) یافتم.

4- و طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی: سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجدته فی تقدیم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.

برگ عیشی به گور خویش فرست        کس نیارد ز پس، تو پیش فرست

6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترک المعصیة: و شیرینی عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش: و رقت (نرمی) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکأ: و روشنی قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

9- و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة: و (آسانی) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاة اللیل: و روشنی رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.

11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.

12- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی: و دوستی خدای تعالی را جستجو کردم، پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.

13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله: و سروری و بزرگی را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.

14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال: و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمی ثروت یافتم.

15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر:و کارهای پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایی یافتم.

16- و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم: و بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.

17- و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکار یافتم .

18- و طلبت الراحة، فوجوتها فی الزهد: و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایی یافتم.

19- و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع: برتری و بزرگواری را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنی یافتم.

20- و طلبت العز، فوجدته فی الصدق: و عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم، پس آن را در راستی و درستی یافتم.

21- و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم: و نرمی و فروتنی را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.

22- و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة: و توانگری را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.

قناعت توانگر کند مرد را          خبر کن حریص جهانگرد را

23- و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن: و آرامش و همدمی را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.

24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فی حسن الخلق: و همراهی و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویی یافتم.

25- و طلبت رضی الله، فوجدته فی برالوالدین: و خوشنودی خدا تعالی را جستجو نمودم، پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.

منبع: مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صدیقه عبداله بیگی